با جاهطلبیهای قابلتوجه استینگر GT، صنعت خودروی کرهی جنوبی اهداف خود برای تولید محصولاتی دینامیک که در حد بهترینهای کلاس است را اعلام کرد. بیانیهی کیا واضح است، تنها هدف این برند فقط فروش نیست. محصولات جدید کیا به شما خواهند گفت که این برند به دنبال تولید محصولی سطح بالا با دینامیکی است که بهترینهای ژرمنی را به چالش میکشد. بالا رفتن کیا به عنوان یک برند خودرویی قابلاحترام است. موفقیت در فروش و حفظ ارزش بهتر باعث شده مشتریان درک بهتر و مثبتی از این خودروساز داشته باشند. هماکنون به سختی میتوان فراخوانهای اولین نمونههای اسپورتیج در اواخر دهه 90 میلادی را به یاد آورد؛ اما با وجود آن همه محبوبیتی که محصولاتی همچون پیکانتو و شاسی بلندها به دست آوردهاند، کیا فهمیده که به منظور تمایز به عنوان یک رقیب تثبیت شده نیازمند ساخت خودرویی در حد و اندازههای رقبای آلمانی است!
کیا در بازار خودروی آفریقای جنوبی حضور خوبی داشته و پس از ماهها گمانهزنی اخیراً تأیید کرده که استینگر GT را به تعداد محدود عرضه خواهد کرد. استراتژی تولید کیا به مشتریان اجازه میدهد تا بتوانند استینگر را با محصولات آلمانی مقایسه کنند. استینگر GT گرانترین و قویترین خودروی کرهای تاریخ است که در آفریقای جنوبی به فروش میرسد. برای افرادی که اخبار صنعت خودرو را دنبال میکنند روش کیا استینگر GT در آفریقای جنوبی ناامیدکننده به نظر میرسد؛ اما این خودرو درست گل سرسبد صنعت خودروی کره بوده و نشانی ضروری از اعتمادبهنفس است. هدف استینگر GT نه تنها فروش بالاست بلکه میخواهد نشان دهد که توانایی مهندسی خودرویی کره جنوبی در چه حدی میباشد.
با دقت در مشخصات فنی استینگر میفهمیم که هیچیک از شاخصهای این خودرو زیر استانداردهای روز نیست. پیشرانه 6 سیلندر 3.3 لیتری توئین توربوی این خودرو حداکثر قدرت 365 اسب بخاری و گشتاور 510 نیوتون متری دارد. استینگر GT چیزهای زیادی در برابر پول پرداختی ارائه میکند اما برای ایجاد فضای بار 406 لیتری کمی از پرفورمنس خود را قربانی کرده است؛ اما مشکل این است که کیا باید در برابر رقبای بسیار قدرتمند و نام آشنایی قرار گیرد. بازار سدانها به سرعت در حال عقبگرد بوده اما چینیها که اشتهای سیریناپذیری برای شاسی بلندها و کراس اوورها دارند هنوز هم به این دسته از خودروها روی خوش نشان میدهند. شاید با خود فکر کنید کیا باید در چنین وضعیتی باید روی تولید اسپورتیج GT سرمایهگذاری میکرد.
سدان های لوکس بزرگ و لیموزینها همیشه باقی خواهند ماند اما ترس واقعی این است که در کمتر از یک دهه کلاس خودروهای لوکس چهار درب (کلاس D) کاملاً ناپدید شود. به نظر میرسد کیا بر خلاف روال معمول منابع زیادی را صرف تولید خودرویی الهامبخش برای بازاری رو به افول کرده است. استینگر GT نه تنها در بازاری پردردسر عرضه شده بلکه در کلاسی بسیار رقابتی حضور دارد که از جمله قویترین رقبای آن میتوان به آئودی A5 اسپورت بک و بامو 440i گرن کوپه اشاره کرد. ادعای ساخت خودرویی که بتواند نمادهای آلمانی این کلاس را به چالش بکشد یک خودکشی است. لکسس تلاش کرده و شجاعانه جنگیده است. جگوار نیز با XE به میدان آمده اما هنوز هم خودروهای پرفورمنس چهار درب واقعی را با نمونههای ژرمنی میشناسند. چرا کیا باید تلاش کند چنین بازیای را به هم بزند؟!
استینگر GT برای کیا یک پروژهی غرورآفرین نیست بلکه قضیه پیچیدهتر و عمیقتر از این حرفها میباشد. تولید استینگر برای خودنمایی هم نبوده بلکه تلاشی برای تأیید اعتبار کیا و همچنین گسترش صنعت خودروی کره میباشد. وضعیت استینگر مشابه سامسونگ گلکسی میباشد. زمانی را که آیفون تنها اسمارت فون ارزشمند بازار بود را به خاطر میآورید؟ زمانی که هیچکس رقیبی برای آن قائل نبود؟ کیا هم با استینگر GT تلاش دارد موفقیت گلکسی سامسونگ را روی چهار چرخ شبیهسازی نماید.
راز مشخصات رضایتبخش و متقاعدکنندهی کیا استینگر GT این حقیقت است که در کره و با راهنماییهای کرهایها ساخته میشود اما ایده و اجرای نهایی از ذهن و مغز یک آلمانی بیرون میآید: آلبرت بیرمن. اگر شما طرفدار برند BMW باشید شاید نام بیرمن به گوشتان خورده باشد زیرا او رئیس بخش M بامو بوده است. برخلاف رقبای آسیایی و به ویژه ژاپنیها، برندهای کرهای از اعطای پستهای طراحی و مهندسی ردهبالا به خارجیها واهمهای ندارند. کیا با راندمانی شگفتانگیز در مهندسی صنعتی و منابع خود شروع به تکامل کرد و از یک برند بیکیفیت به برندی تبدیل شد که زبان طراحی خاص خود را دارد. این انقلاب در طراحی باعث دگرگونی کیا شده و همهی آنها هم حاصل کارهای مدیر طراحی اسبق آئودی یعنی پیتر شرایر است.
همین روش برای شناخته شدن به عنوان سازنده خودروی پرفورمنس توانا نیز به کار بسته شده است. شاید لکسس هرگز دیگر LFA را تکرار نکند اما سرمایهای که از این سوپرکار به دست آورد فوقالعاده است. استینگر GT نیز همین نقش را برای کیا ایفا میکند. نمادی که میتواند مهندسیای در حد و اندازههای ژرمنها ارائه کند. به همین دلیل است که کیا تنی چند از بهترین مهندسان خودروهای اسپورت آلمانی را استخدام نمود. بیرمن در بامو M دقیقاً همان کسی بود که کیا میخواست. مشارکت آلمان در توسعه استینگر GT مطلق نیست. هر خودروی پرفورمنس دیگری هم میتواند با استفاده از یک پیشرانه 6 سیلندر برجسته شود اما وظیفهی بیرمن هماهنگ کردن گیربکس 8 سرعته اتوماتیک، پیشرانه 365 اسب بخاری و ابعاد استینگر GT در پکیجی مهندسی شده است که باید در زمان نیاز آرام باشد و درعینحال پا به پای یک بامو بتازد.
این وظیفهای آسان برای بیرمن نبوده زیرا برند اسبق او یعنی بامو استانداردهای بسیار بالایی در 440i گرن کوپه وضع کرده و البته آئودی S5 اسپورت بک نیز همینگونه است. با سابقهای حدود 3 دههای در بامو بیرمن تجربهای فوقالعاده زیاد در کیفیت سواری، ایزوله کردن صدا و تجربه رانندگی به دست آورده است. ازآنجاییکه بیرمن امسال 60 ساله میشود بنابراین وظیفه او کار با ابزارهای سهبعدی نیست بلکه کارش او هدایت تیمی زبده از مهندسان جوان کرهای به منظور رسیدن به محصولی برجسته است.
بیرمن با توسعه استینگر GT یک سدان پرفورمنس کلاس D آلمانی و متقاعدکننده را تحویل داده است. تنها نقطهضعف این خودرو وزن 1855 کیلوگرمی است که کاملاً سنگینتر از 440i گرن کوپه و A5 اسپورت بک میباشد. شاید کیا بتواند با پیشرانه 6 سیلندر خود در برابر بامو قد علم کند اما وزن آن پاشنه آشیل بوده هرچند در بحث شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت دودهم ثانیه سریعتر از بامو است. بله شما هماکنون میتوانید یک خودروی کرهای با شتاب زیر 5 ثانیه بخرید!
با در نظر گرفتن پرفورمنس، طراحی و مهارتهای فنی میتوان گفت این اولین باری است که کیا لیاقت رقابت با بامو را دارد. قیمتگذاری هم یک مشکل بوده و اگرچه استینگر GT جایگزین ارزانقیمت 440i است اما گرانترین خودروی کرهای تاریخ آفریقای جنوبی می بشد. کیا استینگر GT یک خودروی نمادین است. این خودرو جایگاه کرهایها در سال 2018 را نشان میدهد: یک سدان پرفورمنس که میتواند بهترینهای آلمانی را به چالش بکشد. اگر در سال 1998 میگفتند سدان کیا میخواهد با بامو رقابت کند همه میخندیدند. 20 سال بعد، مهندس اسبق بامو کاری کرده که کیا چنین کاری را انجام دهد!